10سال پیش با «بچههای آسمان»، مجیدی نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی شد؛ اتفاقی که البته دیگر تکرار نشد. در این 10سال جز یک بار هر وقت مجیدی فیلمی داشته، آن را به اسکار معرفی کردهایم؛ «رنگ خدا»، «باران» و حالا «آواز گنجشکها». آخرین ساخته مجیدی بیآنکه فیلم خوبی باشد از میان گزینههای دیگر انتخاب مناسبتری برای معرفی به اعضای آکادمی به نظر میرسد.
«اتوبوس شب» از الگویی بهره گرفته که نمونههایش در سینمای غرب کم نیست. «به همین سادگی» با نوع خاص روایت و ریتم آرامش، بعید بود با حوصله پیرمردهای آکادمی جور دربیاید. «فرش ایرانی» هم که اساسا انتخاب بیربطی بود. «آواز گنجشکها» اما به دلایل متنوع میتواند شانس بیشتری داشته باشد و دستکم شانساش از فیلم قبلی مجیدی که به اسکار معرفی شد، بالاتر است؛ فیلمی که از نظر سر و شکل تکنیکی واجد استانداردهای لازم است، از خط آشنایی بهره میگیرد، دنبال کردن داستانش اصلا دشوار نیست و موضع اخلاقی مشخص دارد و اگر همه این کارها را هم به صورت گل درشتی انجام میدهد، گویا از قدرت غریب متقاعد کردن دیگران برخوردار است؛ متقاعد کردن به این نکته که «آواز گنجشکها» فیلم خوبی است. آن سماع شترمرغها در صحنه آخر، احتمالا قرار است جای بوسه ماهیها به پای پسربچه در «بچههای آسمان»، تماشاگر را به وجد بیاورد.
فیلم در برلین نمایش موفقی داشته و رضاناجی در آنجا دنیلدی لوئیس (برنده اسکار امسال) را شکست داده است. در مورد پخش جهانی هم گویا فعالیتهایش جدیتر از دیگر فیلمهای ایرانی بوده است. مجیدی هم به هر حال با همان «بچههای آسمان»، نام آشنایی برای اعضای آکادمی است. در چنین شرایطی همه چیز رو به راه به نظر میرسد و شاید بتوان حتی امید داشت که «آواز گنجشکها» بتواند موفقیت «بچههای آسمان» را تکرار کند.
حتی اگر این گونه هم نباشد، باز در انتخاب نماینده سینمای ایران، مثل پارسال اهمالی صورت نگرفته است. «آوازگنجشکها» یک فیلم خوش آب و رنگ و عاقل فریب است؛ فیلمی که در آن مهمترین انگیزه حرکت قهرمان (خریدن سمعک برای دختربچهاش) کاملا به فراموشی سپرده میشود و در ارائه تصویر فقر شکوهمندانه، رویکردش ارتجاعی است، پیام اخلاقیاش به شدت کلیشهای است (صحنه تنبیه رضا ناجی، در این زمینه مثالزدنی است.
او زیر آت و آشغالهایی که از شهرآورده مدفون میشود!)، کارگردانی فیلم در خیلی از صحنهها متظاهرانه است، هلیشاتهای فیلم تماما بیدلیل و فقط نوعی فخرفروشی و جلوهنمایی تکنیکی است، بیآنکه کارکردی داشته باشد. «آواز گنجشکها» فیلم بدی است. کلیت «اتوبوس شب» و «به همین سادگی» و بخشهایی از «فرش ایرانی» بارها بهتر و برتر از آواز گنجشکها به نظر میرسند ولی به دلایلی که در بالا آمد، فیلم مجیدی مناسبترین انتخاب برای معرفی به اسکار بود. این بار میخواهیم سودای اسکار را با سماع شتر مرغ تجربه کنیم!